کد مطلب:284946 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:262

نگاهی به زندگانی شیخ صدوق
فقیه خیر مبارك، این توصیفی است كه بنا به نقل صاحب كتاب الفوائد الرجالیه از ناحیه مقدسه حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - درباره یكی از برجسته ترین دانشمندان تاریخ شیعه صادر شده است و او كسی نیست جز: ابوجعفر، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی، مشهور به شیخ صدوق - علیه الرحمه. بی گمان، بزرگمردی كه امام علیه السلام او را چنین معرفی نماید، از توصیف و تعریف كلك زبان بریده دیگران، هر چند كه همه توش و توان خود را بكار گیرند و كتابها درباره او تصنیف كنند و قصیده ها بسرایند، بی نیاز است. لذا، با اعتذار از محضر آن بزرگوار، چنین آغاز می نماییم كه: شیخ - علیه الرحمه - بین سال سیصد و پنج تا سیصد و ده هجری قمری در شهر قم چشم به جهان گشود. ابوجعفر محمد بن علی الاسود - علیه الرحمه - می گوید: ابن بابویه - رضی الله عنه - (پدر شیخ) پس از وفات محمد بن عثمان العمری رضی الله عنه از من خواست كه با وساطت ابوالقاسم حسین بن روح رضی الله عنه، سومین نایب خاص حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه -. از ایشان تقاضا كنم تا برای ابن بابویه دعا فرمایند كه خدای عز و جل فرزند پسری روزی او فرماید. من این درخواست را با نایب امام علیه السلام در میان گذاشتم و ایشان پس از سه روز به من خبر دادند كه حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - برای علی بن حسین بن بابویه دعا فرموده اند و بزودی فرزندی مبارك برایش به دنیا خواهد آمد كه نخست بدو سودمند می شود و سپس از فرزندان دیگری نیز برخوردار خواهد شد. ابن اسود چنین می افزاید:



[ صفحه 14]



من برای خودم نیز چنین درخواستی نمودم، ولی به من فرمودند كه راهی به سوی این [آرزو] نداری. همان سال، محمد (شیخ صدوق) پسر علی بن حسین بن بابویه به دنیا آمد و پس از او نیز فرزندان دیگری زاده شدند، ولی برای من فرزندی به دنیا نیامد. خود شیخ - علیه الرحمه - می گوید: ابوجعفر محمد بن علی الاسود رضی الله عنه هنگامی كه رغبت مرا برای فراگرفتن دانش در محضر شیخمان، محمد بن الحسن بن احمد بن ولید رضی الله عنه می دید، بارها به من می گفت: این چنین رغبتی به دانش از چون تویی شگفت انگیز نیست، چرا كه به دعای امام علیه السلام زاده شده ای. پدر شیخ - علیه الرحمه - نیز از بزرگان شیعه بود، چنانكه شیخ ابوالحسن علی بن محمد السمری (آخرین نایب خاص حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه) خبر غیبی وفات وی را با جمله: خدای، علی بن الحسین بن موسی بن بابویه قمی را رحمت كناد به همگان اعلام كرد. شایان ذكر است كه نواب خاص هیچ سخن از خود نمی گفتند و این طلب رحمت، در واقع طلب رحمت امام علیه السلام بود. به هر تقدیر، شیخ - علیه الرحمه - در دار العلم قم متولد شد و پس از آن كه در محضر اساتید آنجا به كسب فیض پرداخت، به خواهش اهالی ری، راه آن شهر را در پیش گرفت. پس از مدتی كه به اقامت در ری گذشت، شیخ - علیه الرحمه - به مشهد الرضا - علیه آلاف التحیه و الثناء - سفر كرد. این سفر، سر آغاز هجرتهای متعددی بود كه برای ترویج مذهب شیعه و حمایت از حریم علمی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به همت والای شیخ - علیه الرحمه - و به جهت ادای تكلیف و مسوولیتی مقدس انجام پذیرفت. او در سفرهای خود از قم به ری، نیشابور، استرآباد، مرو رود، سمرقند، فرغانه، بلخ، همدان، بغداد و كوفه همه جا به نشر احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و مباحثه با مخالفان پرداخت. او تنها پنج مجلس مناظره و مباحثه را در حضور ركن الدوله دیلمی چنان گذرانید كه تصدیق و تایید و تحسین شاه و درباریان و مخالفانی را كه در آن مجلس حضور داشتند، برانگیخت. با چنین موقعیتی، شیخ - علیه الرحمه - می توانست با آسودگی تمام تا پایان زندگی



[ صفحه 15]



خویش در همان دار الملك ری روزگار بگذراند، ولی او چنین نكرد. شیخ - علیه الرحمه - در آن زمان كه مسافرت، كاری مخاطره آمیز و دشوار بود راه شهرهای دور و نزدیك را در پیش گرفت تا به ارشاد دوستداران حق و حقیقت پردازد. در نیشابور بود كه به شیخ مشایخ خراسان ملقب گشت. او در سفرهای دیگرش، از بیش از دویست و پنجاه تن كه نام و نشان همگی ایشان در كتابهای معتبر ثبت شده است، حدیث شنید و روایت فرمود. دامنه پرتو افشانی علمی شیخ - علیه الرحمه - نه به دیار خود محدود بوده است و نه به زمان خویش. آوازه فضل و دانش وی به گوش آفاق رسیده بود و دانش پژوهان مسلمان، برای حل معضلات علمی خود، از اطراف و اكناف ممالك اسلامی از اندیشه روشن و هوش سرشار وی یاری می جستند. گواه بر این مدعا، عناوین زیر است كه از فهرست كتب او برگزیده ایم: - پاسخ مسائلی كه از واسط رسیده، - پاسخ مسائلی كه از كوفه رسیده، - پاسخ مسائلی كه از مصر رسیده، - و پاسخ مسائلی كه از قزوین رسیده است.

شماره تالیفات صدوق - علیه الرحمه - نیز بنا به نقل شیخ طوسی - علیه الرحمه - به سیصد جلد می رسد كه خود شیخ طوسی چهل كتاب و دانشمند بزرگ رجالی، نجاشی، دویست كتاب را از آن میان نام برده است. متاسفانه از این گنجینه علمی، تنها گوهرهای نادری به ارث به ما رسیده و از كتب دیگر شیخ - علیه الرحمه - مانند بسیاری از آثار خطی دیگر دانشمندان سده های نخستین اسلام و ایران اسلامی، اثری در دست نیست. می توان پنداشت كه كوتاهی دوستان یا غرض ورزی و سلطه دشمنان اهل بیت علیهم السلام این حرمان را برای نسلهای بعدی در پی داشته است. از میان آن تابهای شیخ - علیه الرحمه - كه به دست ما رسیده است، می توان به عناوین درخشانی مانند: من لا یحضره الفقیه، علل الشرایع، التوحید، الخصال،



[ صفحه 16]



معانی الاخبار، كمال الدین و تمام النعمه،... اشاره نمود. سرانجام، چراغ پر فروغ زندگانی دنیوی شیخ صدوق - علیه الرحمه - به سال سیصد و هشتاد و یك هجری قمری، در سن هفتاد و چند سالگی، خاموش شد. وی را در نزدیكی مزار حضرت عبدالعظیم حسنی - رضوان الله علیه - به خاك سپردند. هشتصد و پنجاه و اندی سال پس از آن، در زمان سلطنت فتح علی شاه قاجار هنگامی كه پس از وقوع سیلی به تجدید بنای آرامگاه پرداختند، پیكر پاك وی را در حالی كه هنوز به انگشتانش رنگ خضاب داشت، صحیح و سالم یافتند: و العلماء باقون ما بقی الدهر. [1] .



[ صفحه 17]




[1] سيد رضي (گرد آورنده): نهج البلاغه / كلمات قصار، شماره 147.